آوينآوين، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

آوين زیباترین فرشته آسمونی

بزرگ زن کوچک من ( به مناسبت تولد سه سالگی)

1391/6/1 2:08
1,067 بازدید
اشتراک گذاری

باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که کنار من پای سینک ظرفشویی روی صندلی وایمیستی و در حین اینکه داریم با هم گپ می زنیم ظرفای شسته شده رو از دستم می گیری ( و بابت دونه دونه اشون می  گی مرسی) و تو جا ظرفی می چینی

 

باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که وسط روز یهو دلت هوای حرف زدن با یکی از اعضای فامیل رو می کنه و گوشی بدست میای سراغم و می گی شماره ... بدو بدیرم باهاش حف بیژنم (بگو بگیرم باهاش حرف بزنم) و من رقمها رو یکی یکی بهت می گم و تو می گیری و شروع به صحبت می کنی!

باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که برای بیرون رفتن از خونه خودت نظر میدی که فلان دامن رو می خوام با فلان بلوز بپوشم گشند بشم هوشل بشم (قشنگ بشم خوشگل بشم)

باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که تو بازی هات همیشه می خوای بری سوار  ماشین بشی بری برای من از مدازه دیب زمین فویوشی (مغازه سیب زمینی فروشی!) برای من سیب زمینی بخری و بیاری!

باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده باشی که موقع رفتن به مطب دکتر تا نوبتمون میشه بدو میری در میزنی و بعد از سلام تند تند شروع می کنی به تعریف کردن برای دکتر از اتفاقی که برات افتاده و موقع معاینه هم علی رغم اینکه از نگاهت می تونم کلی نگرانی و ترس رو بخونم ولی صدات در نمیاد و بی حرکت می شینی و فقط هر ۱۰ ثانیه یه بار از دکتر می پرسی تموم شد؟!

باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که تا کسی ازت می پرسه اسمت چیه و چند سالته فوری اسمت رو می گی و می گی دو شال میمه (۲ سال و نیم امه)!

باورم نمیشه ۲ سال و نیم به این زودی گذشت.

 

باورم نمیشه این مخلوق ضعیف خدا که حتی لحظه ای بی مراقبت نمی تونست دوام بیاره تو این مدت کوتاه این همه تغییر بکنه.

باورم نمیشه دخترک کوچولوی من داره کم کم تبدیل به زنی کوچک میشه.

باورم نمیشه چند روزی بیشتر تا سه ساله شدنت باقی نمانده

سه سال زیبای باتو بودن ، سه سال زبیا از لمس بودنت

زیبای من ، بهترین معجزه خداوند و فرشته کوچک خوشبختی ام

ازت ممنونم که مرا مادر خواندی

خدایا همه دخترکان و پسرکان رو به پدر و مادراشون ببخش و تنشون رو سالم نگه دار.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

رهگذر
2 شهریور 91 12:15
عزیزم تاریخ تولد دخملت در سایت اشتباه
عمه
2 شهریور 91 12:19
رسيده روز تولد تو که باز برات هديه بگيرم واسه من اينم يه جور بهونه ست بگم که چقدر برات ميميرم روز آغاز زيستن مبارک
مامان گیسو جون
2 شهریور 91 16:53
سلام عزیز دلم نمی دونم با چه زبونی این روز قشنگ رو بهت تبریک بگم آوینم عروسک بهشتی من امیدوارم روزی برسه که جشن 120 سالگیت رو با مامان و بابای مهربونت جشن بگیری مبارک عزیزم یک دنیاااااااااااااا برام عزیزید همیشه بخند گل بهشتی تولد 3 سالگیت مبارکککککککککککککک بووووووسسسسسس
مامان گیسو جون
2 شهریور 91 16:55
نمی دونی چقدر دوست دارم بتونم شبها بیام اما بس که در طول روز خسته می شم شبها تا کارامو انجام بدم 12 و نیم نشده بی هوشم گیسو هم دستش درد نکنه بچم زحمت می کشه هر نیم ساعت چکم می کنه بلکه خواب نمونم !!!!!!!! در اولین فرصت میآم
عمه
2 شهریور 91 18:33
عــاشقــانه هــايي که برايتــــ مينويسم مثل آن چــاي هايي هستند کــه خــورده نميشونـد يــخ ميــکنند و بــايد دور ريخت فنجانتــــ را بده دوبـــاره پر کنمـــــ من زياد اهل چاي نيستم مرا به يک آغوش گـــ ـــ ـــرم ميهمان کن
عمه
2 شهریور 91 18:34
دلتنگم ، مثل مادري بي سوادي که دلش هواي بچه اش را کرده ولي بلد نيست شماره اش رو بگيره
عمه
2 شهریور 91 18:44
مـــن دلــی دیوونه دارم که زبون سرش نمیشه هر چه میگم عشق دروغه ولی باورش نمیشه آه و نالـــه شــــده کارم،اشــک بیهــوده میبارم دله ساده شـده عاشق،چــه کنم چـــاره ندارم عاقبــــت به دام عشـــق مـــن گرفتـــار شـدم با غــــم و رنـــج و بـــلا،روز و شــب یـار شــدم ای خدا مـــــن بــــــا دلــــــــم چکــــــار کنــم؟ کجــــــــــا از دستـــــــش آخـــــه فــــرار کنـم؟ نه میـــــــشه از سینـــــــه بیرونــــــش کنـــم نـه دوایــــــی تا کـــــــه درمونـــــش کنــــــــم بهتــــــره که بســـــوزه تا دیــگه عاشـق نشه واســـه من این بی زبون،آیینــه ی دق نـشـه
ملی مامان میکاییل
3 شهریور 91 12:08
الهی فدات شم قوربونه تک تک کارای قشنگت ایشالله سه هزار سال واسه مامان خوشگل مهربونت زنده باشی عزیزدلم تولدت مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملی مامان میکاییل
3 شهریور 91 12:09
داره بارون میاد خوب که نگاه کردم. . . . هوا که ابری نبود… .اون فرشته ها هستن که دارن گریه میکنن…… آخه یکی ازشون کم شده مهربون ترین تولدت مبارک