دلنوشته 32
شنبه :31/04/91
-
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
-
میگویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است.
- این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شبهای قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریفترین ماههای سال است.
-
در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته میشود، و عبادت در یکی از شبهای آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
امروز اولين روز از ماه مبارك رمضانه عزيز دل مامان
اگه خدا قبول كنه مامان روزه گرفته عزيزم
يكشنبه : 01/05/91
امروز صبح از خواب بلند شدي و ازت پرسيدم عشقم تمام وجودم ناهار چي ميخواي برات بپزم
تو ذهنم اين بود كه مثل هميشه الان ميگي سبزي پلو با ماهي
ولي ديدم گفتي مرغ كبابي
عزيز دل مامان مرغ كجا بود الان 14 روزه كه توي اين جزيره ميو ميو مرغ توزيع نميشه فقط روزي 100 تا يه مغازه مياره كه اونم مردم از ساعت 6 صبح پشت در مغازه اش صف كشيدن تازه كيلويي7500 تومن 1 ساعته مرغش تمومه
مرغ كجا بود مرغ نگو بگو سيمرغ
دوشنبه : 02/05/91
كلاٌ حس نوشتن ندارم خيلي بي حالم نميدونم روزه منو گرفته يا من روزه را
امروز بابا داريوش رفت و بخيه هاشو كشيد سرم داره منفجر ميشه
بابايي اومد خونه با بابا داريوش بودن فشارمو گرفت 10 روي 4 بود داشتم ميمردم هر چي بابايي گفت بيا روزتو باز كن گناهش گردن من دلم نيومد تا ساعت 4 تحمل كرده بودم ديگه خيلي حيف بود
نه گشنمه و نه تشنمه فقط سرم داره ميتركه
سه شنبه : 03/05/91
امروز دوست بابايي زنگ زد و گفت توي نمايشگاهي كه به مناسبت ماه مبارك رمضان باز شده دارن مرغ توضيح ميكنن اونم به هر نفر يكي ، كيلويي 4700
ما هم رفتيم ببينيم چه خبره و هم مرغ بخريم بيايم
باور كن روم نشد برات عكس بگيرم
دو تا صف بود خانوما و آقايون از هم جدا (اسلامي ، اسلامي)
به هر نفر يكي ....تازه صفه به چه بلندي بود باور كن من نفر 300 بودم
بابايي تا صحنه رو ديد پشيمون شد گفت بريم بخوايم اينجا وايستيم بايد تا شب اينجا وايسيم براي يه مرغ حالا نميخوريم نميميريم كه ( دور از جون )
رفتيم گوشت بخريم
گوشت گوساله 23000 تومان كه نداشت آقاي قصاب فرمودند چون ديگه جلوي واردات رو گرفتن و ما هم بيشتر گوساله هامون شير ده هستن گوشت نداريم
گوشت گوسفند 19000 تومن فكر كن از گوساله ارزون تر
با يه دنيا دل نگروني كه در آينده چي ميخواد سر شما بياد و چي ميشه اين مملكت اسلامي و دپرس برگشتيم خونه
به بابايي گفتم كاشكي توي صف واي ميايستاديم لااقل دو تا مرغ ميخريديم !!!!!!!!!!!!!
مرغ ،آهنگ جدایی ساز کرد
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست
قاشق و چنگال من در غم نشست
دید او فیش حقوقم را مگر؟
کاین چنین از پیش من بگرفت پر
مرغکم رفتی تو از پیشم چرا
کردی از پیش خودت کیشم چرا
من به تو خیلی ارادت داشتم
حشر و نشری با کبابت داشتم
خاطراتت مانده در کنج اجاق
سوخت قلب دیگ تفلون از فراق
ران و بال و سینه ات یادش بخیر
قلب چون آیینه ات یادش بخیر
با سس قرمز چه زیبا می شدی
خوب و دلچسب و دلارا می شدی
ای فدای ژامبون رنگین تو
سوپ های داغ و آن ته چین تو
ناز کم کن پیش ماها هم بیا
لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا
دستمان از گوشت دور است ای نگار
پس تو دیگر اشکمان را در نیار
زندگی بی تو جهنم می شود
سکته ،اسبابش فراهم می شود
ای فدای قُد قُدایت باز گرد
این دل و جانم فدایت باز گرد
بی تو باور کن که مردن بهتر است
از جهان تشریف بردن بهتر است
از خر شیطان بیا پایین عزیز
عشوه کم کن ،زهر در جامم مریز
تازگی از دیگران دل می بری
هرکه بامش بیش ،با او می پری
در نبودِ هیکل زیبای تو
دلخوشم با سنگدان و پای تو
پس چه شد آن بال های خوشگلت
لک زده است این دل برای شنسلت
ذهن یخچالم پُر است از یاد تو
بازگرد ای خوشگل تو دلبرو
تخم خود را لا اقل از ما نگیر
تا که با خاگینه اش گردیم سیر
چهارشنبه :04/05/91
امروز بابایی میخواست بره برای خودش تی شرت بخره
بعد از ظهر رفتیم بیرون ولی اینقدر شیطونی کردی که ÷ات گرفت به رگال مغازه و خوردی زمین و دستت درد اومد و گریه سر دادی
حالا دستت درد گرفته بود نمیدونم چرا دیگه نمیتونستی راه بیای
حال من و بابایی گرفته شد ........ اومدیم خونه
پنچ شنبه: 05/05/91
دختر شاه بریان خورده زمین از دیروز تا حالا باباش اخمش توی همه
بمیرم برات یه کم هم دستت کبود شده انداز یه دایره کوچولو
میخواستم برات عکسش رو بزارم ولی تا دوربین رو میآوردم زود ناله میکردی و گریه منم بی خیال شدم خداییش خیلی فیلمی
الانم بابا جونت برده بارک شما رو ........
میگی چرا من نرفتم اگه گوشتو بیاری جلو و به کسی نگی یه کم بحثمون شده
از نظر فرضیه بابایی
شما نباید زمین بخوری
نباید گریه کنی
نباید مریض بشی
البته قهر قهر هم که نیستیم مامان یه کم ناز کرده
جمعه : 06/05/91
یه تست هوش باحاله انجامش بدید
گر شما از جمله افراد باهوش هسيتد بگوييد اشبتاه كجاست:
123456789
123456789
123456789
يعني شما الآن به اين موضوع تمركز كرده ايد كه اشكال ارقام را پيدا كنيد؟!
سخت در اشتباهيد!
اشكال اين است كه:
كلمه هستيد، هسيتد- تايپ شده و
كلمه اشتباه- اشبتاه!
من نگفتم اشتباه در اعداد است!
بهتر نيست برگرديم اول اتبدايي بخونيم؟
حتي كلمه اول ابتدايي هم اشتباهه!!
پس بريم اول مهد كودك بخونيم
حتي كلمه مهد كودك هم اشتباهه!!!
چرا رفتيد دوباره مهد كودك رو ببينيد؟
هه هه
الو الو... يبمارستان ديوونه ها؟
هه !
حتي كلمه بيمارستان هم اشتباهه!!!