آوينآوين، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

آوين زیباترین فرشته آسمونی

صندوقچه قديمي

1390/5/4 1:37
1,485 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام مامي جون عزيز دلم ، امروز توي كمد دنبال چيزي مي گشتم كه چشمم به اين صندوق قديمي افتاد .اين صندوق براي پدر بزرگ بابا داريوش بوده كه دست به دست چرخيده و حالا در خدمت ماماني مي باشد مي دوني توي اسن صندوق چييييه؟ يه عالمه خاطره كه مامان با هر بار باز كردن درب اين صندوقچه همه خاطرات قديميش تازه ميشه حالا الان با هم ميريم خاطراتو مرور ميكنيم

 اين بعد از هزار تا بي بي چكي كه تو چند سال بعد از ازدواجمون كه هر ماه امتحان مي كردم اين يكي  وقتي مثبت شد يعنننننني زندگي ، يعني دين و دنيام يعني معني دوباره زنده شدن يعني معجزه و يعني تو خود خود تو ، البته من دو تا شو برات يادگاري نگه داشتم اون روز وقتي بابايي فهميد كه تو ممكن تو دل مامان مهمون شده باشي 7 تا از اينا خريد مامانم بدون شك همه را امتحان كرد  

 اينم سررسيد بارداري كه قبل از اينكه اين وبلاگو برات درست كنم تمام خاطرات زيباي با تو بودن را توش برات به يادگار گذاشتم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اينم جواب آزمايشه روزي كه تست هاي بي بي چك مثبت شد من و بابايي اينقدر شكه بوديم كه باورمون نشد بدون اينكه زمان را در نظر داشته باشيم رفتيم آزمايشگاه ظهر بود آزمايشگاه هم بسته ولي من دلم طاقت نياورد اينقدر زنگ زدم تا مسئول آزمايشگاه اومد بيرون و با اعصبانيت گفت مگه ساعت كار آزمايشگاه رو روي در نمي بينيد تا 4 عصر بسته است وقتي فهميد مامي ميخواد تست بارداري بده گفت بيايد تو رفتم آزمايش دادم و تا آماده شدن جواب همون جا نشستيم تا جواب آماده بشه، وقتي بعد از دو ساعت خانم دكتر گفت جواب مثبته من و بابايي بدون هيچ حرفي اومديم بيرون .........!خانومه صدامون كرد گفت نه به اون سماجتتون نه به اين بي ذوقيتون ولي ما هيچي نگفتيم و اومديم تو ماشين وقتي عمه زنگ زد تا بپرسه كه جواب مثبت يا نه من و بابا يي تازه به خودمون اومديم و بابايي گفت كه شميم مطمئني كه جواب مثبته و آزمايشگاه اشتباه نكرده و همين شك باعث شد كه بابا دوباره برگرده به آزماشگاه و جواب آزمايش را دوباره سوال كنه

 اينجا اولين باريه كه رفتيم سونو گرافي تا ببينم شما در چه حالي ، كه گفتن قلب شما هنوز تشكيل نشده و يه حال اساسي ازمون گرفتن

 

اينجا 20/2/1388 و مامي به دستور دكتر رفت سنو گرافي سه بعدي تا از سلامتي شما با خبر بشه چون مامي وقتي شما را باردار بود و نمي دونست مجبور شد هم آمپول كورتون بزنه و هم عكس از ريه اش بگيره.كه خدا رو شكر معجزه الهي ما ، فرشته كوچولومون سالم بود و وقتي خانوم دكتر گفت مي دوني جنسيتش چيه گفتم نه فقط سالم باشه برام مهم نيست گفت دختره بابايي از جاش بلند شد و با صداي بلند خدا را شكر كرد كه دخملي و اين آرزوي قلبيش هم بر آورده شد 

اينم كارت مشخصات تولدته عزيزم

اينم مچ بنداي من و شماست

اينم كارت هاي خوش خبريه ،خبر اينكه خداوند صدامون را شنيد و به زودي يه فرشته آسموني را زمينيش ميكنه ،مامي خبر بارداريشو به عزيزانش با اين كارتها داد

 اينم متن داخل كارته عزيزم

اينم پاكتيه كه خاله هاي مهربون توي اتاق عمل وقتي از منو شما فيلم گرفتن فيلم رو با 3 تا عكس را گذاشته بودن توي اين پاكت و به مامي دادن 

 

 

 اينم يكي از عكساي داخل پاكت

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آروین
4 مرداد 90 14:02
خیلی جالب بود کار خوبی کردید خیلی خوشم اومد ایشالا همیشه خاطره های خوش و شیرینی در کنار هم داشته باشید
آرتین خان
7 مرداد 90 15:46
سلام عزیزم حیف نمیدونم چرا عکس هات باز نشدن دوباره سر میزنم
مامان زهرا نازنازی
1 شهریور 90 3:23
سلام عالی بود آفرین به این مامان باسلیقه و خوش ذوق که این همه یادگاری نگه داشته همواره سلامت و شاد باشید