دلنوشته 34
سلام اميد زندگيم ، سلام
يه وقتي دوباره پيش خودت فكر نكني مامان سرش گرم يه كار ديكه است و تو رو فراموش كرده ها نه ، نه عزيز دلم ، راستش رو بخواي به قول خاله ملي ( مامان ميكائيل جون ) حس نوشتن نبود يعني من نداشتم
ولي امروز يه روز خاصه خاصيش كه خاصه ..... روز شهادت مولاي متقيان حضرت علي (ع) پدر همه يتيم هاست
ولي از يه نظر ديگه هم خاصه اون سالهايي كه يه فرشته مهربون بودي توي آغوش خدا و من داشتم حسرت داشتنت رو ميكشيدم با بابايي قرار گذاشتيم براي سلامتيت و اينكه خدا قابل بدونه و يه فرشته ناز رو مهمون خونمون كنه تا من و بابايي رو به نام پدر و مادر بخونه هر سال روز شهادت حضرت علي يعني بيست و يكم ماه رمضان نذري بپزيم اونم قيمه
سالها نذرمون رو ادا كردم تا خود آقا بهمون نظر كرد و فرشته مهربونمون رو زير سايه حضرت علي درست در ماه رمضان در آغوشمون جا داد و حالا بايد تا موقعي كه خدا بخواد و مامان و بابا عمر دارن هر سال در چنين روزي نذرشون رو ادا كنن
اميدوارم هميشه زير سايه مولا علي در امان باشي گلم
در ضمن ياد آوري كنم كه امسال شما رسماٌ پدرمون رو در آوردي :
هي من سيب زميني سرخ كردم كه شما خوردي ( نوش جان )
يك ميليون بار پرسيدي : مامان مهمون داريم چرا اين همه غذا ميپزي و بنده عين يك ميليون بار جواب دادم عزيزم اين غذا نيست اين نذزي براي سلامتي شما
و شما طبق معمول : چررررررررررررررررررررررررررررررا
و ما باز هم توضيح داديم دوست دارم شيطون بلا
پي نوشت :
دوستان گلم از همتون التماس دعا دارم
تصويرم را در كف دستانت نقاشي كن ، تا هنگام ، مناجات ، التماس چشمانم رو ببيني..........
امروز تولد بردياي عزيزمه پسر عموي دخملي عزيزم تولدت مبارك