آوينآوين، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

آوين زیباترین فرشته آسمونی

داستان من و مسواك زدنم

1389/12/1 0:18
1,132 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام زيباي مامان   

خيلي وقت بود كه با هم تمرين ميكرديم تا تو هم مسواك زدن  رو ياد بگيري ، حالا يه چند شبي كه وقتي بابا ميخواد بره مسواك بزنه تو هم با بابا ميري تا مسواك بزني ولي توي شيطون به ما كلك ميزني بابا اول برات خمير دندون ميزاره روي مسواكت بعد مسواكو ميده دستت ولي توي شيطون عاشق طعم خمير دندوني زود خمير دندونو ميخوري بعد صبر ميكني تا بابا مسواك زدنش تموم بشه ميگي دهنمو بشور در اصل شما مسواك نميزني خمير دندون نوش جان ميكني منم امشب بهت كلك زدم روي مسواك خمير دندون نذاشتمو مسواكو خالي دادم دستت گفتم آوين جون مسواك كن يعد بريم لالا ولي توي زرنگ و شيطون تا ديدي از خمير دندون روي مسواك خبري نيست گفتي مامان آوين لالا

    دختر فرشته ای                                                 پسر فرشته ای

نوار لاینر پرچیننوار لاینر پرچیننوار لاینر پرچین

دوست دارم همه زندگيم چه خوب شد كه دنيا آمدي ،و خوبتر آن شد كه دنياي ما شدي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سارا
1 اسفند 89 0:51
ای خدا قربون اون مسواک زدن وخندیدنش خدا حفظش کنه




مرسي عزيزم كه به ما سر ميزني ولي من نميتونم وارد وبلاگت بشم فكر كنم آدرس اشتباه


مامان آنیسا
2 اسفند 89 23:43
سلام عزیزم کوچولوی نازو دوست داشتنی داری .امیدوارم همیشه در کنار هم شاد باشید این یه گل از طرف آنیسا به آوین ناز
مامان فرزانه
7 اسفند 89 1:27
آوین جون خمیر دندونش خوشمزه تره .........


آره خاله اي ولي مامانم باور نداره حي اصرار داره مسواك بزن خمير دندون نخور