مي دوني چه فكري بيشتر از همه ماما ن و آزار ميده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام گل ماماني يه دونه دردونه
امروز يكي از دوستاي ماماني زنگ زد و گفت كه يدونه دخمل گلش براي ادامه تحصيل داره ميره آلمان منم بهش تبريك گفتم و براي دخملش آرزوي موفقيت كردم ولي مابين حرفهام يهويي ازش پرسيدم: چه احساسي داي كه داره از پيشت ميره ، خيلي ناراحتي داره ميره اونم گفت: آره خيلي تو خودت فكر كن فقط ، فقط فقط يه روز آوين رو نبيني
ماماني نميدوني ديگه مابقي حرف دوستمو اصلاٌ نمي فهميدم همش رفته بودم تو فكر جدايي از تو
بعد از اينكه تماس قطع شد با خودم فكر كردم كه واقعا اگه من جاي اون بودم چي كار ميكردم ، يه كم با خودم كلنجار رفتم و لي ديدم هيچ جوره نمي شه اصلاٌ تو كتم نمي ره كه بتونم حتي يه ساعتم دوريتو تحمل كنم چه برسه به يه سال ....... بعدش هم خودمو دلداري دادمو گفتم يعني چي كه ميرن خارج براي تحصيل آدم ميتونه همين جا هم ادامه تحصيل بده و يه آدم موفق بشه
ولي باز هم فكرو خيال ولم نكردن و منو بردم به يكم دور تر به خودم گفتم حالا همين جا موندو درس خوند ولي بعدش چي وقتي به سني رسيد كه قلبش به تاپ تاپ افتادو عاشق شد ، چي اون موقع ميخواي چي كار كني ميخواي بگي مامان جون آويني با عشقت نري بيرون يا اگه خواستي بري منم با خودت ببر ...........بازم يه قدري فكر كردمو ديدم اينم منطقي نيست نميشه كه دو تا عاشقو دل داده جلوي من نگاه عاشقانه ردو بدل كنن ، عمراٌ پسره روش بشه جلوي من ، مني كه از ترس از دست دادنت تو رو سفت چسپيدم يه نگات بكنه چه برسه از نوع عاشقانش
ولي بازم اين فكر دوري لعنتي تو دست از سرم بر نداشت فكرم دوباره يه كم رفت دور تر
فكر كردم مگه ميشه كه تو رو براي هميشه پيش خودم نگه دارم ؟
نه نميشه عممممممممممممراٌ اين يه خود خواهي تمام بالاخره تو هم ميخواي ازدواج كني ، ني ني داربشي و به آرزوهات برسي ..... ديدم نه نميشه پرو بازي فايده اي نداره اوني كه بايد كوتاه بياد منم پس تصميم گرفتم خودمو و خودت را به دست سرنوشت بسپارمو و از فكر دلتنگي دوري تو با تمام وجود زدم زير گريه آخه من طاقت دوريتو ندارم مامان
دلم ميخواست دنياي من و تو هم يه دنياي كارتوني بود اونوقت من تورو سحر ميكردم و براي هميشه پيش خودم نگه ميداشتم
کنارم هستی و اما ، دلم تنگ میشه هر لحظه خودت میدونی عادت نیست ، فقط دوست داشتنه محضه کنارم هستی و بازم ، بهونه هامو میگیرم میگم وای چقدر سرده ، میام دستاتو میگیرم یه وقت تنها نری جایی ، که از تنهایی میمیرم از اینجا تا دمه در هم ، بری دلشوره میگیرم فقط تو فکره این عشقم ، تو فکره بودنه با هم محاله پیشه من باشی ، برم سرگرم کاری شم میدونم که یه وقتایی ، دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست ، بگم خیلی دوست دارم تو هم مثله منی انگار ، از این دلتنگیا داری تو هم ازبس منو میخوای، یه جورایی خودآزاری کنارم هستی و انگار ، همین نزدیکیاست دردام مگه موهاتو گم کردی؟ ، که موجش اومده اینجا قشنگه رده پای عشق، بیا بی چتر زیره برف اگه حاله منو داری ، میفهمی یعنی چی این حرف میدونم که یه وقتایی ، دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست ، بگم خیلی دوست دارم تو هم مثله منی انگار ، از این دلتنگیا داری تو هم ازبس منو میخوای، یه جورایی خودآزاري