بزرگ زن کوچک من ( به مناسبت تولد سه سالگی)
باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که کنار من پای سینک ظرفشویی روی صندلی وایمیستی و در حین اینکه داریم با هم گپ می زنیم ظرفای شسته شده رو از دستم می گیری ( و بابت دونه دونه اشون می گی مرسی) و تو جا ظرفی می چینی باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که وسط روز یهو دلت هوای حرف زدن با یکی از اعضای فامیل رو می کنه و گوشی بدست میای سراغم و می گی شماره ... بدو بدیرم باهاش حف بیژنم (بگو بگیرم باهاش حرف بزنم) و من رقمها رو یکی یکی بهت می گم و تو می گیری و شروع به صحبت می کنی! باورم نمیشه اینقدر بزرگ شدی که برای بیرون رفتن از خونه خودت نظر میدی که فلان دامن رو می خوام با فلان بلوز بپوشم گشند بشم هوشل بشم (قشنگ بشم خوشگل بشم)...
نویسنده :
مامان آوین کوشولو
2:08