آوينآوين، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

آوين زیباترین فرشته آسمونی

برديا جون و آوين خانم

زيباي ماماني سلام ببخشيد كه چند روز وقت نكردم بيام و خاطرات زيباي با تو بودن را برايت بنويسم آخه برديا و عمو حسين و زن عمو افسانه چند روزي مهمون  ما بودن پنجشنبه من شما رو بردم پارك جلوي خونمون تا يه كم بازي كني و از بي حوصلگي در بياي كه زن عمو زنگ زد و گفت كه ما تو راهيم و دارن ميان پيش ما من و شما هم زود رفتيم خونه تا مامان به كاراش برسه و خونه را يه كم تميز كنه تا براي آمدن مهمونا آماده بشيم اول يه كم لباس داشتم شستم بعد لباساي شسته شده را جمع كردم  يه جارو كشيديم  و  منتظر آمدن مهمونا شديم ولي آقاي پدر هر چي روزنامه خوند   سرش را گرم كرد ولي ديد كه نيامدن مدام به ساعت نگاه ميكرد و بعد كه ديد خبري نيست ر...
6 ارديبهشت 1390

سيزده بدر سال 90

خوش گذشت؟؟؟ شنبه1۳ فروردین ۱۳۹۰ سلام خوبین؟ خوشین؟ سیزده به در چه طور بود؟ خوش گذشت؟؟؟ هوا که اذیتتون نکرد؟؟؟ ببینم  ني ني جونا با كمك مامان و بابا سبزه گره زدین یا نه!!!! ما چند روزي تهران پيش عمه جونيام و بابا جون و مادر جونم بوديم بعد چون بابام كار داشت برگشتيم و سيزده بدر و رفتيم شهر بن خوش گدشت هوا كه عالي بود منم كلي آب بازي و توپ بازي با بابام كردم راستي مامانم ميگفت كه امروز روز طبيعته پس روز طبيعتتون هم مبارك.اينم عكساي يادگاري من در روز سيزده بدر. ...
1 ارديبهشت 1390

تنها كارتون مورد علاقه آوين جون

سلام نازنينم ،   دنياي ماماني چند روز پيش با بابايي رفتيم بيرون تا يه دوري بزنيم تا حال و هواي سر رفتمون سر جاش بياد همنين كه داشتيم قدم ميزديم از جلوي يه وديو كلوپ رد شديم ديدم نوشته شرك ۴ رسيد  از اونجايي كه من خيلي كارتون شرك رو دوست دارم رفتم و زودي خريدمش ، فكر نمي كردم تو دوست داشته باشي چون تو اصلاٌ كارتون تلويزيون را هم نگاه نميكني حتي پنگول رو كه همه بچه ها دوست دارند خلاصه خريديم و اومديم خونه ، بابايي گفت حالا كه تلويزيون برنامه نداره بيا فيلم شرك رابزاريم شايد آوين هم ازش  خوشش اومد كه البته اشتباه بزرگي كرديم شما نه تنها خوشت اومدبلكه عاشق كارتون شرك شدي حالا از صبح كه بيداري ميشي تا شب كه ميخو...
22 فروردين 1390

دخمل خوشگلم در سرزمين شادي

سلام نازنينم ، مادر جوني ديروز براي اولين بار با بابايي بردمت سرزمين شادي برام خيلي جالب بود براي اولين بار تنهايي سوار وسايل بازي شدي و كلي از ديدن ني ني هاي هم سن خودت خوشحال شده بودي .البته خوش به حال بابات هم شد چون اونم براي خودش بازي ميكرد ماشين رالي و بولينگ كلي كودك درونش فعال شده بود ...
16 فروردين 1390

سفره هفت سين سال 90

عزيز دلم اينم عكساي سفره هفت سين كه البته ما هزار دفعه چينديم شما هم عين هزار دفعه را به هم ريختي الان هم كه تونستم عكس بگسرم بابايي شما رو برده تو اتاقت و سرتو گرم كرده منم ۲ دقيقه اي عكس گرفتم بعد و خوبش ديگه گردن خودت. نماي دور   اينم نماي نزديك اين لانه پرنده ها را هزار دفعه ريختي بهم تا اومدم دعوات كنم زود ميگفتي مامان جوجو نازه،خوشدله (خوشگله)  ...
1 فروردين 1390

يه خواهش كوچولو توي آخرين دقايق سال 89

سلام ،يه سلام داغ و دوست داشتني به  همه دوستان خوبم سال نو پيشاپيش مبارك اين آخرين پست  توي سال ۸۹ و من يه خواهش كوچولو از همه مهربون ها  دارم ميشه توي دفتر ۳۶۵ روز زندگي سال ۹۰   به عنوان يادگاري يه آرزوي خوشگل برام بگذاريد ،همه تون را دوست دارم چه اونايي كه توي بغل ماماناي گلشونن امسال چه اونايي كه تو دل ماما ناشون قايم شدن  از راه دور مي بوسمتون. دوست شما آوين جون ...
29 اسفند 1389